ورودت به دنیا رو تبریک میگم گل بهشتی من
مامام جونم روزای آخر انقدر قوی شده بودی که نگو و نپرس ... همش با پاهای کوچولوت لگد میزدی ، دستای نازت و هی تکون میدادی ، هی جابه جا میشدی و میچرخیدی خلاصه با کارات همش دلبری می کردی و بهمون میگفتی که قراره به زودی من و ببینید... مادر جون تو پست پایین همه چی و از بیمارستان تا وقتی وارد خونه شده بودی و برات تعریف کردم تموم زندگی من با اومدنت به خونه با خودت رحمت و برکتم اوردی این عکس وقتیه که برای اولین بار دیدمت : اینم عکس روز آخر تو بیمارستانه : اینم عکس اولین روزی که وارد خونه شدی قشنگ من : خوش اومدی به خونه خودت دردونه من... خدایا شکرت که این نعمت برزگ و بهمون د...
نویسنده :
مامان اسماء
13:30