ورودت به دنیا رو تبریک میگم گل بهشتی من
مامام جونم روزای آخر انقدر قوی شده بودی که نگو و نپرس ...
همش با پاهای کوچولوت لگد میزدی ، دستای
نازت و هی تکون میدادی ، هی جابه جا میشدی و میچرخیدی
خلاصه با کارات همش دلبری می کردی و بهمون میگفتی که قراره به زودی من و ببینید...
مادر جون تو پست پایین همه چی و از بیمارستان تا وقتی وارد خونه شده بودی و برات تعریف کردم
تموم زندگی من با اومدنت به خونه با خودت رحمت و برکتم اوردی
این عکس وقتیه که برای اولین بار دیدمت :
اینم عکس روز آخر تو بیمارستانه :
اینم عکس اولین روزی که وارد خونه شدی قشنگ من :
خوش اومدی به خونه خودت دردونه من...
خدایا شکرت که این نعمت برزگ و بهمون دادی
خدا جون مواظبش باش
باورم نمیشه که لیاقت مادر شدن و داشتم
خدایا شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی