اسماء جوناسماء جون، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

خواب فرشته من

1390/12/24 1:05
نویسنده : مامان اسماء
581 بازدید
اشتراک گذاری

اسمای قشنگم از وقتی به دنیا اومدی با زبون شیرینت بهمون می فهموندی که گشنته و شیر می خوای

من عاشق این حرف زدنت بودم بعضی اوقات بدجنسی می کردمو دیر بهت شیر میدادم تا کلی برام شیرین زبونی کنی و من لذت ببرم

میدونی چی می گفتی فندقم ؟؟؟      می گفتی : اِه اِه اِه   یا اِهِ  اِهِ اِه

مادر جون، جونم برات بگه که انقدر عزیز بودی برام که اگه تا صبحم برات بیدار بودم عین خیالم نبود تازه وقتی تو خواب بودی من بیدار میشستم بالا سرت و تا صبح نگات می کردم انقدر برام قشنگ بودی که گریم می گرفت

مامانی نمیدونی چقدر زیبا بودی مثل یه فرشته کوچولو که بال نداشت  شکلک های محدثه

گاهی اوقات بلند میشدمو دوربین می اوردم و ازت عکس مینداختم پشت سر هم

 انگار با این کارم می خواستم مانع گذر زمان بشم

برو تو ادامه مطلب مامانی ٢, ٣ تا از عکسات و اونجا گذاشتم

 ببین چقدر بامزه خوابیدی ، مثل آدم بزرگا اینجا مماخت یه کوچولو تپلی بود ولی یواش یواش لاغر شد

tvaji lk

tvaji lk

tvaji lk

وای مامانی ببین اینجا چقدر ناناز خوابیدی

انگار داری احترام میزاری نخودکم

فرشته من

فرشته من

فرشته من

فرشته من

مامان فدات بشه زیبای من

الهی عاقبت به خیر بشی مامانم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)